[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:7 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:7 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:6 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:6 | |

مـــی آیـــی ،
نـئـشه مـــی شــــوم !
مـــی روی ،
خـُـــــمــار !
مــــرا بــه تـــختـه ی چـشــمـانــت ببــــند !
تــَـــرکـــَــم بـــــده !

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:4 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:4 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:3 | |

خداوندا

آغوشت را امشب به من میدهی؟

برای گفتن چیزی ندارم

اما برای شنیدن حرف های تو

گوش دل بسیار دارم

میشود من بغض کنم؟

تو بگویی مگر خدایت نباشد که اینگونه بغض کنی

میشود من بگویم "خدایــــا"

تو بگویی "جان دلم"

میشود بیایی؟؟؟

میشود مرا در آغوش بگیری؟؟؟

میشود خدایا؟؟؟

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:3 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:1 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 19:4 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 19:1 | |

نگران نباش برو

من تنها نیستم

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:37 | |

صبح زودتر از عشقت بیدار بشی 
بعدش صبحونه درست کنی بیدارش کنی 
بهش بگی عشقم گرسنش نیس 
پاشو دیگه تنبل
اونم بگه عه ولم کن خوابم میاد 
تو هم بگی باشه 
بعد بری یه پارچ آب بیاری خالی کنی رو سرش 
اونم شاکی بشه و بیفته دنبالت 
تو هم بری تو اتاق و درو ببندی 
ولی زورت نرسه و یهو در باز بشه و کتک هاشو نوش جان کنی 
بعدم باش قهر کنی و سه روز حرف نزنی
اونم واسه آشتی کردن بیاد منتتو بکشه تو هم قبول کنی امااااا
فردای اون روز دوباره بیدار نشدنش همانو پارچ آب روی سرش همان 
عجب روزی بشه اون روز خخخخخخخخخخخخ

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:36 | |

چه قشنگه… شب عروسی،عشقت همون پسریه که همه زندگیته همونی که همیشه نازتومیکشید حالاکنارت واستاده ی کت شلوارخوشگل هم تنش کرده اینقدرخوشتیپ شده ک دلت میخادتافردانگاش کنی…… باورت نمیشه داری خانوم خونش میشی…. دستتومیگیره میاد درگوشت میگه خوشگل نرقص میترسم خانوممو بدزدن… بهش میگی تاوقتی اقای خوشتیپم اینجاس کسی جرات نمیکنه نزدیکم بشه…

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:36 | |

...

راست میگفت من در حدش نبودم... درحدش همونایی بودن که امروز با خودشوننو فردا با رفیقاش.

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:35 | |

هیچوقت از خدا نخواستم همه ی دنیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا مال من باشه

فقط خواستم اونی که دنیـــــــــــــای منه واســــــــــــــه کسی نباشه...

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:35 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:34 | |

آغوشت را تـــــــنگ تر کن...   حســـــــــادت میکنم به هــــــــــوایی که میان من وتوست   آغوشت را تنگتر کن....   بـــی مرز میــــــــخواهمت ....

[+] نوشته شده توسط بیگی در 11:33 | |

باید آرام رفت

آنقدر آرام که حتی روزی

دلش برای صدای قدم هایت

تنگ شود

آنقدر آرام که از این آرامشت دق کند

آری

این است سزای کسی که

قدر تورا نمی داند...........

[+] نوشته شده توسط بیگی در 10:48 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 10:47 | |

گــآهــﮯ بـآیـَـב بـِخَــنــدﮯ

بــآ صــِدآ ﮯ بــُلـَنـב 

ڪــهِ ڪــَر شَــوَد اسِماלּ:..

وَ فــَریـآב بِــزَنــﮯ 

בُنیــا!!!

نـآمـَـرבَم اَگــهِ بـآ ایــלּ صــבآﮯ خَنــבه نَـرَقـصـونَـمــت!

[+] نوشته شده توسط بیگی در 19:45 | |

هر روز خـــانه ﺭﺍ ﺟﺎﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﺪ...

ﭘﻮﮐﯽ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻗﺎﯾـــﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ؛

ﺭﻧﮓ ﺩﮐﻤـــﻪ ﻫﺎﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻕ دارد ،

هیچوقت به ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ نرﻓﺘﻪ ؛

اما یک ﻗﻬﺮﻣــــﺎﻥ ﺍﺳﺖ.

 مــــــــــادرم

[+] نوشته شده توسط بیگی در 19:44 | |

وقتی بهت پیام میدم .....

یعنی دلم برات تنگ شده ...

اماوقتی...

بهت پیام نمیدم..

منتظرم دل نو برام تنگ بشه....

[+] نوشته شده توسط بیگی در 19:43 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 19:43 | |

مرد که تو باشـــــــــــــی زن بودن خوووب است... از تمام مذکــــــــــــــر های دنیا فقط کافیـــــــــــــــــست پای تو در میان باشد.. نمیدانــــــــــی برای تو خانم بودن چه کیفی دارد... من تا آخرش مال توهستم عشقمممممممم.....دوست دارم....

[+] نوشته شده توسط بیگی در 19:35 | |

شب اول قبر

میگن شب اول قبر خدا می پرسه :

وقتی همسایه ات گرسنه بود تو کجا بودی!؟

وقتی دوستت کفش نداشت تو کجا بودی و خلاصه از این سوالا...

ولی من

میخوام سرمو بندازم پایین با خجالت بگم:

خدا جونم خودت کجا بودی !؟

بهش بگم وقتی کمر این همه جوون زیر این مشکلات خم شد تو کجا بودی!؟

وقتی هزارتا دختر به خاطر گشنگی و مریضیه خانوادشون فاحشه شدن تو کجا بودی!؟

اونروزی که با زندگی و آیندمون بازی کردن تو کجا بودی؟

وقتی خیانت عشقمو دیدم زجه زدم تو کجا بودی!؟

وقتی شبا بابام از خستگی نا نداشت تو کجا بودی؟

وقتی حاجیات مکه و کربلا رو بارها و بارها زیارت و سیاحت می کردن ولی کودکان زیادی از گرسنگی جان میدادن تو کجا بودی؟

خدایاااا...

توی این دنیا خیلی عذاب کشیدیم

شب اول قبرمون به حرمت این همه عذابی که کشیدیم و هیچی نگفتیم ...

خواهشا سکوت کن..!!

مثل روزایی که باید تو دهن خیلیا میزدی اما سکوت کردی...

[+] نوشته شده توسط بیگی در 19:33 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 18:17 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:59 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:55 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:51 | |

 خدایا..!

امروز را مهمانم باش...

به یک فنجان قهوه تلخ

وقت آن رسیده که طعم دنیایت رابدانی!..

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:6 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:5 | |

 خدایالج نکن...!

قبول کن حق با شیطان بود...

ادمیانت قابل پرستش نیستن

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:5 | |

نگو گذاشتم بره بگو هلش دادم بره

    تا ته خط برو بعد بگو "اون رفت"..

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:4 | |

 سر خاک من!

اونی کة بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه

اونی کة نخواست مارو بالاخره میاد دیدن جسدم

اونی کة حتی نیومد تولدم زیر تابوتم رو گرفته

اونی که سلام نکرد میاد برا خداحافظی

عجب روزیه اون روز

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:4 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:3 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:3 | |

شمــا یادتـــون نمیــاد ...

مــنــم یادمـ نمیــاد ...

ولی میــــگن آدمــا یه زمــانی مهــــربون بـــودن ..!!

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:3 | |

 تنهايي

ريشه ي تمام گناهان و دردهاست...

چوپان را تنهايي دروغگو كرد...

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:2 | |

[+] نوشته شده توسط بیگی در 12:2 | |