نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





خدایا شکرت

نگاه همه به پرده سینما بود . (جشنواره فیلم های ۱۰ دقیقه ای بود به گمانم...)

اکران فیلم شروع شد.

شروع فیلم: تصویر سقف یک اتاق .....

دو دقیقه از فیلم گذشت.

سه ... چهار.... پنج.....

هشت دقیقه ی اول فیلم تنها تصویر سقف یک اتاق !!!!

صدای همه درامد.

اغلب حاضران سالن سینما را ترک کردند.

ناگهان دوربین حرکت کرد و امد پایین و به یک معلول قطع نخاع خوابیده بر روی تخت رسید....

 

    جمله زیر نویس فیم : < این فقط هشت دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید>    

                                                 به راستی <خدایا شکرتتتتت>                                                

 


[+] نوشته شده توسط بیگی در 18:45 | |







پدری دست بر شانه پسرش گذاشت و از او پرسید: تو میتوانی مرا بزنی یا من تو را؟

پسر جواب داد: من میزنم!

پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز هم همان جواب را شنید. با ناراحتی از کنار پسر رد شد بعد از چند قدم

دوباره سوال را تکرار کرد تا شاید جواب بهتری بشنود... پسرم من میزنم یا تو؟؟

اینبار پسر جواب داد: شما میزنی.

پدر ایستاد...برگشت و رو به پسر کرد و گفت: چرا دوبار اول این را نگفتی؟!!

پسر جواب داد: تا وقتی که دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی

قوتم را با خود بردی ...

به سلامتی اون پسری که:

۱۰ سالش بود وقتی باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...

۲۰ سالش شد وقتی باباش زد تو گوشش باز هیچی نگفت...

۳۰ سالش شد وقتی باباش زد تو گوشش زد زیر گریه ....

باباش گفت:چرا گریه میکنی؟؟

گفت: اخه اون وقت ها دستت نمیلرزید...


[+] نوشته شده توسط بیگی در 18:44 | |







1. خداوند در روز قیامت از تو نخواهد پرسید که در دنیا چه اتومبیلی سوار میشدی بلکه خواهد پرسید چند نفر را که وسیله

نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟

2.خداوند از تو نخواهد پرسید که خانه ات چند متر بوده بلکه خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوشامد گفتی؟

3.خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباسهایی در کمد داشتی بلکه خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟

4.خداوند از تو نخواهد پرسید که چقدر حقوق میگرفتی بلکه خواهد پرسید ایا سزاوار گرفتن ان بودی؟

5.خداوند از تو نخواهد پرسید که عنوان و مقام شغلی تو چه بوده بلکه خواهد پرسید ایا ان را به بهترین نحو انجام دادی؟

6.خداوند از تو نخواهد پرسید که چه تعداد دوست داشتی بلکه خواهد پرسید برای چند نفر دوست و رفیق بودی؟

7.خداوند از تو نخواهد پرسید که در چه منطقه ای زندگی میکردی بلکه خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار میکردی؟

8.خداوند از تو نخواهد پرسید که رنگ پوستت چه بوده بلکه خواهد پرسید چگونه انسانی بودی؟

9.خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا اینقدر طول کشید تا به جستجوی رستگاری بپردازی بلکه با مهربانی تو را به جای

دروازه جهنم به عمارت بهشتی خود خواهد برد.

10.خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مطلب را برای دوستانت نخواندی بلکه خواهد پرسید ایا از خواندن ان برای دیگران

در وجدان خود احساس شرمندگی میکردی؟

نتیجه: 

به نظر من یکی از سوالهایی که خداوند در روز قیامت از همه انسان ها خواهد پرسید این است:

                                                    <<تو تویی؟!!>>                                               

((یعنی تو همان کسی هستی که به تو لقب <خلیفه!...>داده بودم؟))

پس هرگز فراموش نکن که خدا هنوز منتظر توست منتظر <<تو واقعی تو!>>

<از این دنیا میرویم و به خدای بزرگ میپیوندیم از ما نمیپرسند که چرا مسیحا یا رهبری نامدار نشدیم

رمز و راز های عظیم حیات را از ما نخواهند پرسید! یگانه سوال این خواهد بود :

                                    <چرا خودت نشدی؟!>                           (الی ویزل)         


[+] نوشته شده توسط بیگی در 18:42 | |







کاش می فهمیدی وقتی میگویم تنهایم

یعنی فقط تو را کم دارم!!!

 


[+] نوشته شده توسط بیگی در 18:41 | |







اولین صبح بعد از عروسی عروس و داماد جوان باهم توافق کردند که ان روز در خانه را به روی هیچکس باز نکنند . ابتدا پدر و مادر پسر امدند.

زن و شوهر نگاهی به همدیگرانداختند اما چون از قبل توافق کرده بودند هیچکدام در را باز نکردند . ساعتی بعد پدر و مادر دختر امدند .

زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند در حالی که اشک در چشمان زن جمع شده بود گفت:(( نمیتونم ببینم که پدر و مادرم پشت در باشن

و من در رو به روشون باز نکنم.)) شوهر چیزی نگفت و در را به رویشان باز کرد اما این موضوع را پیش خود نگاه داشت .

سا ها گذشت خداوند به ان ها چهار پسر داد و پنجمین فرزندشان دختر بود . برای تولد این فرزند اخر پدر بسیار شادی کرد و مهمانی مفصلی 

داد. بستگان با تعجب از او پرسیدند : ((علت این همه شادی چیست ؟!!))

مرد به سادگی و با افتخار گفت :(( چون این همونیه که در رو به روم باز میکنه !))

 


[+] نوشته شده توسط بیگی در 18:41 | |







خاطرات خیس

دلم میخواد یه روزی

یه جایی

همون که الآن نیست برگرده

بیاد از زندگیش بگه

بگه اونقدر زیر فشار مشکلات بوده

که داغون شده

من هم فقط نگاش کنم

بعد هم بگه تو نفرینم کردی نه؟!

تو چشمهاش نگاه کنم،بزنم زیر خنده اونقدر بخندم که اشکام بریزه بیاد پایین

بعد من آروم بگم:ببخشید... شما؟؟؟؟

 

Image result for ‫گریه های من‬‎


[+] نوشته شده توسط بیگی در 18:40 | |







نگی

همیشه دلتنگی  به خاطر نبودن کسی نیست!

گاهی به خاطر بودن کسی ست

                      که حواسش به تو نیست!!!

 


[+] نوشته شده توسط بیگی در 18:37 | |







ميانِ آدمـــک هايِ هـــــزار رنـــــگ… دلباخته يک رنـــگي او شدم افــسوس… گذر زمان بيرنـــگش کرد کم رنگ… وکم رنگ تر….. وآخـــ ــ


[+] نوشته شده توسط بیگی در 20:1 | |







Image result for ‫مطلب قشنگ‬‎


[+] نوشته شده توسط بیگی در 20:1 | |








آیــ●ــنده اے خوـاهــم ساختــــ کــه

گذشتـــه ام جلویش زآنــو بـــزند !

قـــرآر نیستــــ مـــن هـــم دلِ کَسِ دیگـــری را بسوزانـَــم !

برعکـــس کســے را کــه وارد زندگـــیم میشود

آنقـــــدر خــــوشـــبـ ♥ــتـــــ میکنــم کـــه

بـــه هر روزے کـــه جاے " او " نیستــــے

بـــه خودتـــــ لعنتـــــ بفرستــــے! !!


[+] نوشته شده توسط بیگی در 19:59 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 164 صفحه بعد