بهش گفتم دوستت دارم...باور نکرد... گفتم تنهام نذار...تنهام گذاشت... یه روز اومد پیشم...برام گل اورد.... گریه کرد وگفت:پشیمونم.... گفت:دوستت دارم..... میخواستم بغلش کنم... بگم بخشیدمت....اما... اون رفت و خیسی اشکاشو رو سنگ قبرم جا گذاشت.... بهش گفتم دوستت دارم...باور نکرد... گفتم تنهام نذار...تنهام گذاشت... یه روز اومد پیشم...برام گل اورد.... گریه کرد وگفت:پشیمونم.... گفت:دوستت دارم..... میخواستم بغلش کنم... بگم بخشیدمت....اما... اون رفت و خیسی اشکاشو رو سنگ قبرم جا گذاشت....
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: